صفحه 340
مسئله 2208- نذر آن است كه انسان بر خود واجب
كند كه كار خيرى را براى خدا بهجا آورد، يا كارى را كه نكردن آن بهتر است براى
خدا ترك نمايد.
مسئله 2209- نذر بايد با زبان گفته شود و قصد
آن در دل كافى نيست و لازم نيست آن را به عربى بگويد، و اگر بگويد چنانچه مريض من
خوب شود هزار تومان به فقير مىدهم، نذر او صحيح است.
مسئله 2210- نذر كننده بايد مكلّف و رشيد
باشد و آن كار براى او مقدور باشد و به اختيار و قصد خود نذر كند، بنابراين نذر
كردن كسى كه او را مجبور كردهاند يا بهواسطۀ عصبانى شدن بىاختيار نذر كرده،
صحيح نيست و همچنين سفيه و كسى كه حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش منع كرده است،
نذرهاى مربوط به اموالشان صحيح نيست.
مسئله 2211- نذر زن احتياج به اجازۀ شوهر
ندارد و همچنين نذر فرزند احتياج به اجازۀ پدر و مادر ندارد، ولى اگر مزاحم حقوق
شوهر شد يا مايۀ آزار پدر يا مادر شد، نذر آنها باطل مىشود، حتّى اگر آنها قبلًا
اجازه داده باشند.
مسئله 2212- اگر نذر كند كه كار مباحى را
انجام دهد يا ترك نمايد، اگر انجام آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً نذر كند در اطاق
خلوتى نماز بخواند چون حضور قلب پيدا مىكند، نذر او صحيح است و نيز اگر ترك آن از
جهتى بهتر باشد، مثلاً براى اينكه دود مضر است نذر كند كه آن را استعمال نكند، نذر
او صحيح مىباشد.
مسئله 2213- اگر نذر كند عملى را انجام دهد،
بايد همانطور كه نذر كرده بهجا آورد، پس اگر نذر كند كه وقتى مريض او خوب شد صدقه
بدهد، چنانچه پيش از آنكه خوب شود صدقه را بدهد كافى نيست.
مسئله 2214- هرگاه نذر كند كار خيرى را انجام
دهد ولى وقت و مقدار آن را معيّن نكند، مثلاً نذر كند كه نماز بخواند و مقدار و
خصوصيات آن را معيّن نكند، خواندن يك نماز دو ركعتى كافى است.
مسئله 2215- اگر نذر كند روز معيّنى را روزه
بگيرد و بدون عذر در آن روز مسافرت كند، روزۀ آن روز بر او واجب نيست و قضا و
كفّاره نيز ندارد و همچنين است اگر عذرى براى او پيدا شود، مثل اينكه مريض شود يا
زن حيض شود.
صفحه 341
مسئله 2216- اگر انسان بدون عذر به نذر خود
عمل نكند، بايد كفّاره بدهد و كفّارۀ آن كفّارۀ قسم است (ده فقير را سير نمايد يا
بپوشاند و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد) مگر آنكه براى تخلّف نذر، كفّارهاى
معيّن كند كه در صورت تخلّف، همان چيز بر او واجب مىشود.
مسئله 2217- كسى كه نذر كرده عملى را ترك
كند، اگر از روى فراموشى يا ناچارى يا اشتباه آن عمل را انجام دهد، كفّاره بر او
واجب نيست.
مسئله 2218- اگر بهواسطۀ نذر چيزى بر ذمّۀ
او آمده باشد و بميرد، لازم نيست ورثه آن نذر را ادا كنند، گرچه ميّت را برئالذّمّه
كردن بسيار شايسته است؛ ولى اگر چيز معيّنى را نذر كرده، بايد ورثه آن را به مصرف
نذر برسانند.
مسئله 2219- هر چيز معيّنى كه نذر روى آن
آمده باشد، نماء آن هم جزو نذر است؛ مثلاً گوسفندى را كه براى صدقه يا براى يكى از
امامان و مانند اينها نذر كردهاند، پشم، شير، بچّۀ آن و مقدارى كه چاق مىشود جزو
نذر است، مگر آنکه فقط گوشت آن را نذر كرده باشند.
مسئله 2220- اگر براى امام«سلاماللهعلیه»
يا امامزاده و مانند آن نذر كند، همانگونه كه مىتواند به مصارف حرم برساند،
مىتواند با قصد اينكه براى آن امام«سلاماللهعلیه» باشد در مطلق كارهاى خير مصرف
كند.
مسئله 2221- هرگاه نذر كند كارى را انجام دهد،
چنانچه معلوم شود كه آن كار مورد نداشته است يا مورد آن از بين رفته است، مثلاً
نذر كند كه اگر مريض او خوب شود عملى را انجام دهد، بعد معلوم شود كه پيش از نذر
كردن مريض خوب شده، يا مالى را نذر جبهه كند ولى جنگ تمام شود، عمل كردن به آن نذر
لازم نيست.
مسئله 2222- هرگاه پدر يا مادرى نذر كند دختر
خود را به سيّد شوهر دهد، نذر آنها اعتبارى ندارد و هنگامى كه دختر به حدّ بلوغ
رسيد، اختيار با خود اوست.
مسئله 2223- هيچ فرقى بين نذر و عهد نيست مگر
در تلفّظ، مثلاً اگر بگويد با خدا عهد مىكنم كه هر شب نماز شب بخوانم يا اگر مريض
من خوب شد هزار تومان صدقه مىدهم، به آن عهد مىگويند و اگر بگويد با خدا نذر
مىكنم كه هر شب نماز شب بخوانم يا با خدا نذر مىكنم كه اگر مسافر من سالم برگشت
فلان كار خير را انجام بدهم، به آن نذر مىگويند و كلّيۀ مسائلى كه در نذر گفته شد
در عهد نيز مىآيد.
صفحه 342
مسئله 2224- قسم آن است كه به يكى از اسمهاى
خداوند متعال قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند، گرچه آن كار مباح باشد
(يعنى متعلّق قسم راجح نباشد).
مسئله 2225- كلّيۀ مسائلى كه در نذر گفته شد،
در قسم نيز مىآيد، مگر اينكه مورد نذر و عهد بايد راجح باشد (فعل واجب يا مستحب و
يا ترك حرام و مكروه) ولى مورد قسم لازم نيست راجح باشد، ولى
بايد مرجوح هم نباشد (مثل ترك واجب يا مستحب و يا فعل حرام يا مكروه).
مسئله 2226- قَسَم خوردن بر سه قسم است:
اوّل: قَسَمى كه نظير نذر و عهد است و چيزى
را بر خود واجب يا حرام مىكند كه اگر بر طبق قَسَم عمل نكرد بايد
كفّاره بدهد.
دوّم: قَسَمى كه منكر پيش قاضى بايد بخورد كه
اين قَسَم مربوط به باب قضاوت است.
سوّم: براى اثبات يا نفى چيزى نزد مردم قسم
بخورد؛ مثلاً فروشنده بگويد اين جنس را به خدا قسم به اين مبلغ خريدهام كه اگر
دروغ بگويد از گناهان بزرگ است؛ ولى كفّاره ندارد و اگر راست باشد مكروه است، ولى
اگر براى كار خوبى باشد نظير اينكه خودش يا ديگرى از شرّ ظالمى نجات پيدا كند قسم
بخورد، مكروه نيست، بلكه گاهى واجب مىشود، گرچه قسم دروغ هم باشد.
مسئله 2227- قسم خوردن به مقدّسات دينى غير
از اسمهاى خداوند در صورت اوّل و دوّم (كه در مسئلۀ قبل گفته شد) اثر و فايدهاى
ندارد و در قسم سوّم اگر راست باشد مكروه و اگر دروغ باشد از گناهان بزرگ است، ولى
كفّاره ندارد.